محمد ابراهیم محمایی
شاعر لاهیجانی
م. ا. محمایی
-- همه --
حتی من وتو
که به بیراهه زدیم
* * *
همه تنها هستند
هرکسی را باغیست
که در آن سبزه و گل می کارد
-- ومرا نیز --
ولی
چه ملال انگیز است ؟
قصه فرسودن
قصه کهنه شدن
- پژمردن --
همه تنها هستند
بین ما دیواریست
که مرا از تو جدا می کند
-- ای همسایه --
ابدیت دور است
نردبانی که مرا تا لب بام تو کشاند
پای دیوار افتاد
نه مرا بالی است
نه یارای جهش --
من از این باغ بلند
شاهد زردی سبز چمنم
شاهد پیری گلها هستم
* * *
همه تنها هستند
-- همه --
حتی من و تو
که به بیراهه زدیم
نردبانی که مرا تا لب بام تو کشاند
پای دیوار افتاد
نه مرا بالی است
نه یارای جهش --
من از این باغ بلند
شاهد زردی سبز چمنم
شاهد پیری گلها هستم
* * *
همه تنها هستند
-- همه --
حتی من و تو
که به بیراهه زدیم
لاهیجان -- ۱۳۴۵
این شعر در سال ۱۳۴۵ در مجله جوانان
منتشر شد وجایزه های زیادی به شعر
تعلق گرفت و مورد تائید سایر مجله ها
نیز قرار گرفت
این شعر در سال ۱۳۴۵ در مجله جوانان
منتشر شد وجایزه های زیادی به شعر
تعلق گرفت و مورد تائید سایر مجله ها
نیز قرار گرفت
No comments:
Post a Comment