عکس یادگاری
از سمت راست آقایان : صمد امین - منوچهر امین . . . مقیم آلمان
ز وبلاگ آقای مهندس محمد حسن کریم
گروهی از ورزشکاران کوهنورد لاهیجان
مکان ضعود : کله قندی ماسوله به ارتفاع 2480 متر
ردیف اول از سمت راست خانمها و آقایاند : فرح پور - سرهنگ نیک سیرت - سلیمی - مرادی - مهیار - شهلا میرمشتاقی
ردیف دوم از سمت راست خانمها و آقایان :شهیدیان - ماندانا - مریم مظلوم - مریم دسترنج - فلاح - سحر فرحمند - علی شایانی - مرادی - رجبی - زمانیان
از سری عکسهای آقای مهندس محمد حسن کریم
عکس یادگاری از جشن عروسی
دهه چهل شمسی
از سمت راست: احمد کریم - تیمسار علیرضا کریم - سرهنگ صوفی - کیومرث حکیمی - ملیحه کریم - غلامحسین کریم - مهندس رحیم کریم
از سری عکسهای آقای مهندس محمد حسن کریم
عکس یادگاری . . . لاهیجان
سال 1334 شمسی
ردیف دوم : سیمین امام صفاری - جهانگیر امام صفاری - محمد حسن کریم - علیرضا کریم - مهری امام صفاری
ردیف اول : مینا کمالی - محمد علی کمالی - محمد امام صفاری - مهوش امام صفاری
از سری عکسهای آقای مهندس محمد حس کریم
جشن عروسی در تهران که خیلی ها برای لاهیجانیها آشنا هستند
از سمت راست : نیماوصال شیرازی - فریدون وصال شیرازی - خدایار ( علی ) امام صفاری - بانو همسر خدایار - شهلا کریم - همسر حمید امام صفاری - زهره منیر میر موءیدی - کسری امام صفاری - ساسان ذرعیان -و همسر ساسان - - سیمین امام صفاری - دکتر مظفر معصومی بنیانگذار دانشگاه شرق گیلان در لاهیجان -نوید وصال شیرازی - حمید امام صفاری - و کوچلو فرزند حمید امام صفاری
از سری عکسهای آقای مهندس محمد حسن کریم
جشن عروسی اقای دکتر ذرعیان
دبیر دبیرستان عبدالرزاق لاهیجان ودبیر دبیرستان هدف تهران و استاد دانشگاه تهران
سال 1337 شمسی
ردیف اول دو نوجوان : محمد علی کمالی - جواد کریم
افراد شناخته شده در تصویر : دکتر سیروس ذرعیان - برادر دکتر ذرعیان - مهندس رحیم کریم - مهندس محمد حسن کریم - تیمسار علیرضا کریم
دکتر سیروس ذرعیان
در سال 1310 در لاهیجان متولد شد و دوران ابتدایی تا پنجم را در لاهیجان و ششم و متوسطه را در دبیرستان شاهپور رشت گذراند. وی پس از پایان ششم متوسطه بواسطه کتاب هایی که درباره زمین خوانده بود به رشته زمین شناسی علاقه مند شده و با شرکت در کنکور دانشکده علوم دانشگاه تهران در رشته زمین شناسی ادامه تحصیل داد. دکتر زرعیان با گرفتن مدرک لیسانس به عنوان شاگرد اول برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و با درجه دکتری در رشته پترولوژی به عنوان استاد دانشگاه پاریس (Professor associate) مشغول به تدریس شد. با توجه به نیاز کشور و علاقه وی به تدریس در داخل از آرزوهای بلند پروازانه خود دست کشیده و به کشور بازگشت. وی از سال 1338 در دانشگاه تهران مشغول به تدریس شد و در سال ۱۳۴۲ كتاب «سنگ شناسى» را با همراه با دکتر سحابی منتشر كرد. دکتر سیروس زرعیان بعد از بازنشستگی دکتر سحابی مسئولیت موزه علوم زمین دانشگاه تهران را عهده دار شد. دکتر در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در رشته زمین شناسی و در واحد تهران جنوب در رشته مهندسی معدن تدریس کرده است. وی در صبح یکشنبه هفتم اسفند ماه 1379پس از عمری تلاش در راه پویایی و پیشرفت رشته زمین شناسی در ایران و جهان بر اثر عارضه ایست قلبی در کلاس درس دارفانی را وداع گفت.
نشریه دانشجویی پژواک مربوط به دانشجویان زمین شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال در مهرماه 79 مصاحبه ای را پروفسور انجام داد که گوشه ای صحبت های ارزنده این استاد در زیر می آید:خارجی ها ایران را "بهشت زمین شناسان" می نامند، چراکه پوشش جنگلی ندارد و همه تشکیلات آن عریان است و می تواند همه تفسیرهایی را که ما در زمین شناسی می خواهیم به ما بدهد. من خودم یادم هست که زمانی که در ژورای فرانسه برای پایان نامه ام کار می کردم برای یک out crop کوچک باید در جنگل های ژورا می گشتم و مواقعی بود که از سیم های خاردار که در جنگ جهانی دوم بین دو کشور در حال جنگ کشیده بودند، می گذشتم چون مجبور بودم اما در قسمت اعظم ایران پوشش جنگلی وجود ندارد و برای همین ایران بهشت زمین شناسان است.در جوانی بزرگترین آرزوی من این بود که یک محقق خوب بشوم ولی امکاناتش را نداشتم. انسان در اوج جوانی می خواهد پرواز کند ولی پرواز هم امکاناتی می خواهد! محقق شدن لذت بخش است چون در هر لحظه به انسان چیزی افزوده می شود و انسان داناتر می شود و لذت در دانایی است. ولی متاسفانه همانطور که می بینید در ایران شرایط تحقیق مساعد نیست. به نظر من باید انگیزه را مقام های علمی مملکت به ما بدهند. در زمان دانشجویی من، انگیزه این بود که می گفتند شاگرد اول را می فرستیم خارج، شاگرد دوم می شود مربی دانشگاه، شاگرد سوم به سازمان زمین شناسی، شاگرد چهارم به وزارت صنایع و معادن، شاگرد پنجم به شرکت نفت، این مسئله انگیزه ایجاد می کرد. من هم از این انگیزه استفاده کردم و هم از کمک های مالی که به شاگردان اول می شد. محقق می خواهد وارد کار علمی شود و به هیچ کار دیگری هم نپردازد و این زمانی میسر است که زندگی او به لحاظ مالی هم راحت باشد.برای رسیدن به آرزویم می توانستم در اروپا بمانم ولی این کار را نکردم. با خودم گفتم اگر اینجا بمانم به من خواهند گفت " بیگانه" هر چند که من استاد دانشگاه پاریس بودم و به عنوان پروفسور دانشگاه سوربن فعالیت می گردم ولی بالاخره به من یک استاد خارجی می گفتند و تازه فکر کردم که خدمت به ملتم لذت بیشتری دارد. این دو مسئله باعث شد که در آنجا نمانم وگرنه امکانش را داشتم. دیدم اگر در مملکت خودم مفید واقع شوم برای من با ارزش تر است. مهمترین تفاوت تحصیل در داخل و خارج کشور امکانات است. باید علاوه بر تحصیل، به پیشرفت ها، کتابهای جدید، آزمایشگاه ها و مقالات جدید علمی توجه داشت. در خارج از کشور دسترسی به تمام نشریه ها و کنگره ها ممکن است. هر مقاله جدید که منتشر شود یک نسخه آن روی میز هر استاد است ولی در ایران این مسئله وجود ندارد. هدف من از نوشتن کتابهای مختلف باز کردن چشم بچه ها بود باید این کار را می کردم تا وقتی دانشجویی برای ادامه تحصیل به خارج رفت نگوید که زرعیان نتوانست چشم مرا به دنیا باز کند. امروزه جزوه دیگر پاسخگو نیست و الان خوشبختانه همه دسترسی به اینترنت داریم. ما می خواهیم بیاموزیم تا از نتایج آن برای مملکتمان استفاده بشود. به همین دلیل لازم است که استادها و دانشجویان با همه پیشرفت های دنیا آش نا شوند و باید هر چند سال یکبار اساتید خودشان را بازسازی کنند به این می گویند فرصت مطالعاتی. هر چهار پنج سالی یکبار اساتید باید به خارج بروند و پیشرفت ها را ببینند. من خودم در سال 65 رفتم. حتی شما دانشجویان هم که وقت دارید و می توانید باید دنبال پیشرفت ها باشید. با کمک اینترنت درسها را بررسی کنید و اطلاعات جدید را بدست آورید. اکنون انسان نمی تواند چشم خود را به روی دنیا ببندد. ما اکنون به لیسانسه وفوق لیسانس و دکتری درمقیاس جهانی نیاز داریم."
عکس یادگاری در جشن عروسی
دهه چهل شمسی . . . لاهیجان
مراسم دیگ جوش در لاهیجان سال 1332 خورشیدی
دیگجوش در لغتنامه معین به معنای نوعی آش کمبها که فقیران و معمولاً درویشان خانقاه خورند، آمده است و در لغتنامه عمید به معانی خوراک سادهای که در دیگ جوشانده و بپزند و آشی که در خانه یا خانقاه طبخ کنند و میان همسایگان یا درویشان قسمت کنند، گفته میشود که به آن دیگپخت نیز گویند
حاج رضاگلشاهی، حاج حسین گلشاهی، مسبوقی مشتاق علیشاه، مجمع صنایع، کودکی سیروس، اسماعیل ، محمد، غلامعلی گلشاهی...البته بسیاری دیگر از مردم آن زمان لاهیجان را که متاسفانه نمیشنا
از سری عکسهای اقای اکبر صفا بخش
عکس اهدایی از آلبوم مشت ابول، ابوالحسن نژادقنبر پیشکسوت کشتی لاهیجان
سال 1335
تیم بسکتبال دبیرستان ایرانشهر لاهیجان
سال 1336 شمسی
باقر جمالی ( دبیر ورزش و مربی تیم ) - کاوه منش - مهدی شرفی - کریمی - عباس رستم پور
تعدادی از جوانا ن لاهیجان در ساحل چمخاله
سال 1350 شمسی
آقایان از سمت راست: بهروز حمیدی - رنجبر - حبیب الله فلاح خیر - ؟ - ؟ - محمود عبد محمودی - عطا الله ارض پیما - احسان الله ارض پیما
جوانان دوچرخه سوار لاهیجانی
دهه سی شمسی
از چپ به راست : محمد محسن پور- اسدالله مهدوی - مرتضی سجادی - پند آمور- محمد رضا پور قلیچ - حسین روحی پور- حمزه خیراندیش- منوچهر اخوت پور- ناصرخیراندیش- تبخگرد